علیرضا رزم حسینی، همرزم حاج قاسم که در زمان شهادت سردار دلها استاندار خراسان رضوی بود در این باره میگوید: «روز دوشنبه ۹ دی ماه ساعت ۸:۳۰ دقیقه شب با حاج قاسم تماس گرفتم. از سر و صدایی که از منزل ایشان میآمد متوجه شدم که در حال بازی با نوههای شان هستند، بعد از احوالپرسیهای معمولی که بین ما وجود داشت، حاجی فرمود، فردا (سه شنبه دهم دی ماه) به مأموریت میروم و نیستم ایران، هفته آینده به مشهد میآیم، هم دلم برای امام رضا تنگ شده و هم اینکه میخواهم در جوار مضجع شریف و ملکوتی امام رضا (ع) خستگی از تن بیرون کنم. این جمله ایشان شد قرار ما برای هفتۀ آینده.»
استاندار پیشین خراسان رضوی و همرزم سابق حاج قاسم از احوال پرسی با این شهید، یک هفته پیش از شهادت وی بیان میکند. روایتی که بلافصل آن این خواب را تعریف میکند که پیش از شهادت سردار دلها دیده:
«خواب دیدم که تابوتی را عدهای به منزل ما آوردند، خودشان رفتند و تابوت ماند. از همسرم سؤال کردم که این پیکر و تابوت متعلق به کیست؛ آیا میدانید؟ ایشان هم گفتند که نه! از خواب برخواستم. نگران بودم که نکند یکی از اقوام و آشنایان به رحمت خدا رفته باشد و مصیبتی وارد شده باشد. سحرگاه جمعه با تماس یک خبرنگار از کرمان مواجه شدم که اطلاع دادند حاج قاسم شهید شده است.»
البته شهادت حاج قاسم چیزی نیست که برای همرزمان و دوستانش باور پذیر باشد. موضوعی که رزم حسینی در تشریحش میگوید: «نه اینکه از باور و اعتقاد حاج قاسم به شهادت اطلاع نداشته باشم و نه اینکه فکر کنم حاج قاسم همیشه در بین ما حضور فیزیکی خواهد داشت، بلکه نمیتوانستم باور کنم که حاج قاسم کنار ما نباشد.» جملاتی که در ادامه شان بر ویژگیهای والای شخصیتی حاج قاسم تاکید میشود و ذکر یک خاطره جدید از سفر شهید به مشهد مقدس گره میخورد:
«شب شنبه ۱۳ دی ماه در منزل حاج قاسم با همرزمان شهید از جمله آقا رشید، آقای سلامی، محسن رضایی، جعفر اسدی و... جمع بودیم و هیچ صحبتی از تشییع در مشهد نبود، اما آقای مهدی ایران منش و آقای فلاح زاده به من زنگ زدند و گفتند، بعد از اهواز، حاج قاسم را به مشهد میآوریم. یکشنبه ۱۵ دی ماه یعنی دو روز پس از شهادتش به مشهد آمد؛ وفای به عهد کرد، ما هم برای بدرقه اش به فرودگاه رفتیم، اما اینقدر خیل جمعیت در خیابانها گسترده شده بودند که نیمی از راه را مجبور شدیم با موتورسیکلت طی کنیم...
رزمحسینی روی کانتینر حامل پیکرهای مطهر حاج قاسم و همرزمان/ خراسان رضوی
این بدرقه از فرودگاه مشهد تا رسیدن به باب الجواد حرم مطهر امام رضا (ع) حدود ۵ ساعت طول کشید. بعد از مشهد هم قرار بود پیکرها به تهران انتقال پیدا کنند که به مراسم مصلی برسند. حالا شما در نظر بگیرید جمعیت بی نظیری در خیابانهای مشهد جمع شدند، خیل عظیمی از مردم هم در حرم مطهر رضوی منتظر هستند که سردار بزرگ اسلام به آنجا برسد، بعد یکدفعه متوجه شدیم دستور داده شده که پیکرها به فرودگاه انتقال داده شود که به تهران عزیمت کنند. غافل از اینکه به خاطر عظمت و شکوه جمعیت در مشهد، برنامۀ مصلای تهران لغو شده بود.
آقایانی بدون هماهنگی با مدیریت استان بلافاصله و بدون طواف پیکرهای مطهر شهیدان ساعت ۸ شب به سمت فرودگاه مشهد جهت عزیمت به تهران حرکت کردند. تماسهایی با افراد مختلف گرفتم که پیکرها نباید از فرودگاه بیرون بروند و به رئیس فرودگاه دستور دادم که هواپیما اجازه پرواز ندارد؛ حاج قاسم و همرزمانش باید حرم مطهر و مضجع شریف را طواف کنند و بعد مشهد را ترک کنند چراکه معتقد بودیم پیکر مطهر شهید باید به سیل جمعیت عزادارانی که برای تشییع او در شرایط بارانی و هوای سرد زمستانی به حرم رضوی آمدهاند، بپیوندد. حاج قاسم با پیکر شهدای همراهش به حرم بازگردانده شد و طوافی بی سابقه، تاریخی و با اخلاص در میان اشک خادمان رضوی و مردم مشهد صورت گرفت و هر ۶ شهید در حرم امام رضا (ع) طواف داده شدند.
مراسمی باشکوه که با نظم و انضباط کامل و بدون هیچ حادثهای به انجام رسید و بعد پیکر مطهر شهدا به تهران بازگشت. سفری برای تشییع باشکوه شهدا در تهران و قرائت نماز بر پیکر ایشان به امامت مقام معظم رهبری و بعد انتقال پیکر شهدا به کرمان. سفری که رزم حسینی درباره اش میگوید: «در مسیر انتقال پیکرهای مطهر از تهران به کرمان با آقای قالیباف همسفر بودم. ایشان گفتند عبای نماز شب مقام معظم رهبری و لیست شهادتین برای مراسم تدفین را به همراه دارند. درباره محل تدفین هم گفتند که قبر دیگری آماده شده که از محلی که خود سردار خواسته فاصله دارد... در دلم گذشت که مطمئنم همان که خود حاج قاسم بخواهد، اتفاق میافتد ... و افتاد.