به گزارش پایگاه خبری استانسازان؛ اما رویکرد دوم؛ وزارت کشور را بزرگتر از این پنداشته و نماینده عالی دولت در استانها را بالاتر از یک هماهنگکننده در نظر گرفته و استاندار را متولی توسعهی استان میداند. حالا بگذریم از اینکه حد و حدود وظایف استاندار، اختیارات او، قوانین کشور و ... این اجازه را به او میدهد یا نمیدهد که متولی توسعه باشد، اما به هر حال استاندار در این نگاه، فقط یک هماهنگکننده و برگزارکنندهی انتخابات نیست. استاندار در این دیدگاه فقط نمایندهی وزارت کشور در استان نیست، بلکه واقعاً نماینده عالی دولت در استان است. البته باید توجه داشت این جایگاهی که برای استاندار فرض میکنیم باید توسط افرادی پُر شود که واقعاً مصداق «شرف المکان بالمکین» باشند.
از این دو رویکرد که گذر کنیم به این میرسیم که چرا در تمام دولتها، سال منتج به انتخابات مجلس، وزرای کشور به تکرار یا مورد سؤال نمایندگان قوه مقننه قرار میگیرند و یا به صحن علنی کشیده میشوند تا در معرض استیضاح قرار گیرند!؟
در خوشبینانهترین حالت، میتوانیم بگوییم نمایندگان بر اساس وظیفۀ ذاتی خود، باید مطالبهگری داشته باشند و از وزرا درباره عملکردشان پاسخگویی بخواهند! اما اینکه در سالهای انتخابات مجلس، همزمان هم فشارهای پنهانی به استانداران در استانها توسط برخی نمایندگان برای تغییر در فرمانداران و بخشداران و ... صورت گیرد و هم اخبار مختلف در مورد جمعآوری امضاء برای استیضاح وزیر و اعلام وصول یا عدم اعلام وصول استیضاح و ... مطرح شود باید کمی تأمل کرد.
وزارت کشور به عنوان متولی برگزاری انتخابات، حتماً تلاش خواهد کرد مستقل عمل کند و امانتدار آراء مردم باشد. از همین رو، وزیر کشور هم در مقابل فشارها باید ایستادگی کرده و وظیفۀ قانونی خود را در برابر مطالبات مردم انجام دهد.
البته که این شبهات در مورد تمام نمایندگان مجلس نیست؛ اما مردم حتماً سؤال خواهند کرد که چرا در سالهایی که انتخابات مجلس قرار است برگزار شود، اغلب وزرای کشور مورد سؤال و استیضاح قرار میگیرند؟!