به گزارش پایگاه خبری استانسازان؛ استانداران دولت سیزدهم ترکیبی از نظامیها، نمایندگان ادوار مجلس، مدیران قوهقضائیه و آستان قدس، وزیران اسبق، مدیران ستادهای انتخاباتی، استانداران سابق یا اسبق، مدیران دستگاههای اطلاعاتی، مدیران بدنه و فرمانداران وزارت کشور و ... هستند. از میان این شخصیتها بر اساس عملکرد دو سال گذشته میتوان برداشتهایی در این مورد داشت که کدام استانداران با اهالی رسانه ارتباط بهتری داشتهاند و کدام یک نتوانستهاند با رسانهها تعامل خوبی داشته باشند. اگر اصل را بر «عملکرد»بگذاریم نه «سخن گفتن» و «شعار دادن»، باید مشخصههایی برای استاندار رسانهای بر شمرد که اگر هر کدام از این مشخصهها در استانداری نباشد میزان ارتباط او با رسانهها را کمرنگ میکند و فقدان این مشخصهها، نشان میدهد او فقط در حد سخن گفتن و شعار دادن علاقهمند به ارتباط با اهالی رسانه و انتقال اطلاعات، اطلاعرسانی شفاف، دقیق و درست است. در ادامه به برخی از این مشخصهها اشاره میشود:
«مدیرکل» روابط عمومی یا «معاون حوزه» استاندار ؟ چند سال پیش تغییرات ساختاری در وزارت کشور و در بخش روابط عمومیها رخ داد، و بر همین اساس، روابط عمومی از «اداره کل» به «معاون حوزه استاندار» تقلیل یافت. البته برخی این «تغییر» را به «تقلیل» تعبیر نکردند، اما از آنجایی که استقلال روابط عمومی در تصمیمگیری دچار خلل میشد، در عمل محدودیت به حساب میآمد. بر همین اساس، برخی از استانداران که این نگاه به روابط عمومی مورد پسندشان نبود، به خاطر نگاه رسانهای که داشتند، ترجیح دادند حتی به صورت «انشایی» در احکام صادره برای روابط عمومی، از عنوان «مدیرکل» استفاده کنند، اگرچه در عمل چنین جایگاهی در ساختار استانداریها وجود نداشت. برخی استانداران هم علاوه بر حکم انشایی «مدیرکل»، «مشاور استاندار» را هم اضافه میکردند که شأن روابط عمومی را بالاتر ببرند.
چه فردی را با چه جایگاهی به عنوان روابط عمومی انتخاب میکنند
نکته بعدی که نشان میدهد استاندار چقدر برای رسانهها و ارتباط ساختاری نماینده عالی دولت در استان با رسانهها و روابط عمومی دستگاههای اجرایی ارزش قائل است، انتخاب یک فرد رسانهای یا آشنا به قواعد روابط عمومی و رسانه در دنیای جدید برای این جایگاه است؛ نه اینکه افرادی را برای این سمت انتخاب کند که روابط عمومی را یا تبعیدگاه میداند یا جایگاهی که حیاط خلوت است و فقط عنوان مدیرکل را در سابقه کاری او اضافه میکند. این انتخاب برای شکلگیری قدرتمند شورای هماهنگی روابط عمومیهای استان، ارتباط با خانه مطبوعات یا سایر تشکلهای صنفی مرتبط با رسانه در استانها، ساماندهی اطلاعرسانی خدمات دولت در رسانهها، فضای مجازی و ... بسیار موثر است.
آیا مشاور رسانهای درپایتخت دارد
برخی از استانداران به این دلیل که میخواهند از ظرفیتهای اهالی رسانه در استان استفاده کنند و تعهد استخدامی هم روی دوششان نباشد برخی چهرههای فعال خبری را به عنوان مشاور رسانه منصوب میکنند.اما این نکته هم نباید نادیده گرفته شود که سهم استان در اخبار استانداریهای کشور در رسانههای سراسری هم باید در نظر گرفته شود، برخی از استاندارانی که استراتژی ویژه برای استان از منظرهای گردشگری، زیارت، ورزشی، فرهنگی و ... در نظر دارند، اغلب به انتخاب مشاور رسانهای در مرکز هم توجه ویژهای دارند. به علاوه اینکه استاندار میانگین در ماه 3 تا 7 روز تهران است، فعالیتهایی که در تهران صورت میگیرد اغلب از نگاه رسانههای محلی دور میماند، وجود یک مشاور رسانهای در تهران میتواند این خلاء را بر طرف کند.
تعداد جلسات با اهالی رسانه، عکاسان مطبوعات، مدیران رسانه، مدیران صفحات مجازی غیر رسمی و بازدید از رسانهها
یکی دیگر از مشخصههایی که میشود با آن به این شناخت رسید که استاندار رسانهایست یا اینکه شعار توجه به رسانه میدهد؛ این است که ببینیم از زمان حضورش در استان، چند جلسه اختصاصی با اهالی رسانه داشته است؟ آیا بهطور منظم جهت اطلاعرسانی فعالیتهای دولت در استان با رسانهها نشستهای خبری داشته یا خیر؛ چند جلسه با عکاسان مطبوعات به عنوان افرادی که جایگاه ویژهای در اطلاعرسانی دارند اما کمتر دیده میشوند برگزار کرده؟ چند جلسه با هیئت مدیره خانه مطبوعات، تشکلهای صنفی مشابه، مدیران رسانه و مدیران صفحات و گروههای مهم در فضای مجازی در استان داشته است و چند بار به بهانههای مختلف در دفاتر رسانهها حضور پیدا کرده است؟ اینها همه نشان میدهد استاندار چقدر برای رسانه (که نماینده مردم، افکار عمومی و ... است) ارزض قایل است.
توصیه به معاونان برای ارتباط بیشتر با رسانهها/ تاکید به مدیران کل دستگاههای اجرایی برای برگزاری نشست با رسانهها
یکی دیگر از مشخصهها این است که استاندار از زیر مجموعه مستقیم خودش بخواهد که همیشه در دسترس خبرنگاران باشد، یا اگر خودش چندان علاقهمند به برگزاری نشست رسانهای نیست، معاونانش این نقیصه را جبران کنند. برخی از استانداران نه خودشان پاسخگو هستند و نه معاونانشان علاقهای نسبت به ارتباط با مطبوعات دارند. تاکید به مدیران کل دستگاههای اجرایی برای برگزاری نشست با رسانههاست که استاندار اگر نگاه رسانهای دارد باید به مدیران کل دستگاههای اجرایی توصیه اکید داشته باشد که برای شفافسازی و اطلاعرسانی جلسات منظم با رسانهها داشته باشند
بازدید از رسانههای سراسری و ارتباط با رسانهها در سطح ملی
یکی دیگر از مشخصههایی که استانداران رسانهای دارند این است که فعالیتهایشان در استان نمیماند بلکه در سطح ملی هم اطلاعرسانی میشود. استانداری که اهل رسانه است، به گونهای از مسیر روابط عمومی برنامهریزی میکند که در سال از برخی رسانههای سراسری بازدید کند و استان را در آن سطح به سرمایهگذار، گردشگر و ... معرفی کند.
تحدید رسانهها به صدا و سیما
یکی دیگر از مشخصههایی که استاندار اهل رسانه را با استاندار غیر رسانهای تمیز میدهد این است که رسانهها را محدود به صدا و سیما نکند. برخی از استانداران گمان میکنند در کشور فقط صدا و سیما رسانه است، در صورتی که این شرایط سالهاست تغییر کرده و امروز افکار عمومی بیش از آنکه تحت تأثیر صدا و سیما باشند، از شبکههای اجتماعی بهرۀ خبری میبرند. متأسفانه برخی استانداران فقط فکر میکنند رسانه، فقط صدا و سیماست.
شکایت نکردن از رسانهها و لغو شکایتهای پیشین استاندار رسانهای یکی از اقدامات مهمش این است که به دستگاههای اجرایی توصیه میکند از رسانهها شکایت نکنند. البته این کار هم سازوکاری دارد، نمیشود توقع داشت رسانه هر چه میخواهد بگوید و هیچ شخصیت حقوقی در دستگاههای اجرایی از او شکایت نکند. اما همانگونه که گفته شد این موضوع هم راهکاری دارد؛ برخی استانها در تجربیات این چنینی پیش از شکایت قضائی ادارات از رسانهها؛ هیئتی متشکل از خانه مطبوعات، شاکی، متشاکی، روابط عمومی استانداری، یکی دو نمایندۀ ریش سفید مطبوعاتی و ... نماینده حقوقی و بازرسی استانداری تشکیل میدادند و اگر در آن جلسه موضوع حل نمیشد کار به دستگاه قضائی کشیده میشد، این کار نشان از تدبیر استاندار و نفوذ روابط عمومی داشت و دارد. اگر استانداری به رسانهها و شکایات اینگونه نگاه کند، استانداری است که نگاه صحیحی به رسانه دارد.
حضور در شبکههای اجتماعی
اولین مسئله پس از خواندن این عنوان (تیتر) این است که استاندار اینقدر کار دارد که به این کارها (رصد شبکههای اجتماعی و حضور در این بخش) نمیرسد، اما این نگاه صحیح نیست! استاندار وقتی که در شبکههای اجتماعی حضور دارد، این امکان را برای خودش فراهم میکند که در ساعات و لحظاتی از روز اتفاقات را بیواسطه رصد کند، به علاوه اینکه به خبرنگاران و اهالی رسانه هم این امکان را میدهد که برخی اطلاعات و اخبار را بدون واسطه به او برسانند. البته که خبرنگاران هم نباید توقع داشته باشند که استاندار به تمام پیامها پاسخ بدهد، اما حضور استاندار در گروهها، و داشتن پیامرسانها دستکم فرصت رسیدن اطلاعات دستاول را از سوی رسانهها به عنوان نمایندگان افکار عمومی به استاندار میدهد. باعث تعجب است که برخی استانداران در این فضا حضور ندارند و به این عدم حضور هم افتخار میکنند. باید به این گونه نگاهها توصیه کرد کمی در حوزه آیندهپژوهی مطالعاتی داشته باشند.
کدام استاندار رسانهای نیست و فقط شعار میدهد؟!
در میان استانداران فعلی؛ برخی استانداران هستند که شعار ارتباط با رسانه را میدهند، آنها نه افراد متبحر را برای روابط عمومی استانداری انتخاب کردهاند و نه برایشان مهم است رسانهها در مورد فضای استان و عملکرد آنها چه میگویند به تبع آن اهمیتی هم ندارد برایشان که افکار عمومی چه نگاهی به فعالیتهای استاندار و استانداری دارد. فقط برایشان این اهمیت دارد که صدای ناکوکی از استان بلند نشود و به مرکز نرسد. البته این استانداران در شعار بسیار خوب عمل میکنند و همه جا سخن از ارتباط با رسانهها و لزوم اطلاعرسانی فعالیتهای دولت سر میدهند اما عملاً نه همکاری با رسانهها دارند و نه ارزشی برای جایگاه رسانه قائل هستند. برای شناخت این استانداران کافیست با محورهایی که بالا برشمردیم عملکرد یک یا دوساله آنها مورد واکاوی قرار گیرد. پایگاه خبری استانسازان این کار را به مرور زمان انجام داده و در گزارشهای بعدی به انتشار خواهد رساند.