هفته ارتباطات و روابط عمومی است پس برویم سراغ اصل مطلب!
از یک منظر؛ وزارت کشور در جایگاه نخ تسبیح اجرائیات استانهای کشور، با انتخاب استاندارانی که نگاه صحیح و هدفمند به رسانه دارند، میتواند شرایط رسانه، روابط عمومی و اطلاعرسانی را در استان تغییر دهد. نگاه استاندار اگر رسانهای باشد، شرایط اطلاعرسانی و روابط عمومی در استان ارتقاء مییابد و به تبع آن روابط عمومی در استان دارای جایگاهی مهم و تأثیرگذار میشود.
آیا وزارت کشور تاکید یا توصیهای به استاندارانش دربارهی رسانه دارد؟
به گزارش استان سازان (رسانه تخصصی بازتاب دهنده اخبار استانداران کشور) وزارت کشور متولی انتخاب استانداران است؛ اگر وزیر کشور، رسانه و روابط عمومی و ارتباطات را بشناسد و تاکید داشته باشد که رسانه، روابط عمومی و اطلاعرسانی باید در استانها جدی گرفته شود، بنابراین در انتخاب استانداران اگر رسانهای بودن را ملاک قرار ندهد، دستکم تاکید بر این دارد که استاندار در مسیر اطلاعرسانیِ تلاشها و توفیقات دولت، تمام همت خود در ارتباط با رسانه و روابط عمومیها جهت انتقال اخبار بگمارد.
استاندار «اولین رسانهی» استان است!
با فرض اینکه یکی از «وظایف» اصلی مدیران جمهوری اسلامی از این منظر که در بین مردم امید، شادی و نشاط را گسترش دهند؛ حرکت مستمر به سمت اطلاعرسانی فعالیتهاست، بنابراین استاندار شایسته است که «اولین رسانه» در استان باشد؛ رفتارهای او، نگاه او به رسانه و ارتباطات؛ شایسته است که بهگونهای باشد که دیگر مدیران استان اعم از ستادی و اجرایی بدانند که باید به مردم گزارش بدهند، باید رسانهها را در کنار خود بدانند و از آن مسیر مردم را در جریان کارهای دولت قرار دهند. همهی قلمها و لنزها و نگاهها در استان به استاندار است، اگر او با رسانه رفتاری حرفهای داشته باشد، به طور قطع سایر مدیران و افراد اجرایی استان نسبت به رسانه حساستر خواهند شد.
مصادیق رسانهای بودن استاندار کدام است؟
ساختار وزارت کشور در دولتهای گذشته در حوزه روابط عمومی متأسفانه تغییر کرد. از این منظر «متأسفانه»؛ که روابط عمومی از «اداره کل» تبدیل به یک «معاونت» در حوزه استاندار شد. این اتفاق هم میتواند مثبت باشد هم منفی، مثبت از این جهت که روابط عمومی اگر با مدیرکل حوزه هماهنگ باشد، کارها خیلی سریعتر و عمیقتر قابل پیگری است، منفی به این سبب که اگر مدیرکل حوزه و معاون روابط عمومی کوچکترین اختلافاتی با هم داشته باشند، ساختار بسیار کند جلو خواهد رفت و احتمالا به منزوی شدن یکی خواهد انجامید.
اما در اینجا نقش استاندار چیست؟ یکی از نشانههایی که میتوان از آن دریافت که استاندار نگاهش به روابط عمومی چگونه است، به حکمی بستگی دارد که به روابط عمومی ابلاغ میکند. برخی از استانداران بدون توجه به ساختار وزارت کشور، روابط عمومی را با حکم «انشایی»، به عنوان «مدیرکل» معرفی میکنند و برای اینکه نشان دهند؛ بسیار هم برای این جایگاه ارزش قائل هستند، عنوان «مشاور» هم به حکم اضافه میکنند، در واقع جایگاه میشود «مشاور استاندار و مدیرکل روابط عمومی استانداری». این یکی از مصادیقی است که به سایر معاونان و مدیران ستادی و اجرایی اهمیت روابط عمومی را نزد استاندار گوشزد میکند.
اما این به تنهایی نمیتواند نشان از اهمیت جایگاه روابط عمومی برای استاندار باشد. در برخی موارد دیده شده که استاندار رسانهای هم نیست؛ اما برای اینکه کوتاهیهای خود در ارتباط با رسانه را بپوشاند؛ فردی رسانهای را با همین احکام به کار میگیرد؛ اما هیچ همکاری ابتدایی هم با رسانهها ندارد و در طول مدت حضور در استان، فقط مدیر روابط عمومی در حال هموار کردن فراز و فرودهای واکنشهای استاندار با اهالی رسانه است و در آخر هم مدیر روابط عمومی هم از سوی رسانهها ناکارآمد جلوه میکند هم از سوی استاندار!
یکی دیگر از مصادیقی که نشان میدهد استاندار چقدر به رسانه و روابط عمومی ارج مینهد، ارتباط شخصی او با خبرنگاران است، استاندارانی داریم که وقتی در جلسات حضور پیدا میکنند، احترام ویژهای برای خبرنگاران قائل هستند، به جایگاهی که آنها مینشینند حساس هستند، از آنها در جلسات نظرخواهی میکنند و آنها را به عنوان افراد با تجربه وارد هماندیشیها میکنند، گاهی حتی با خبرنگاران مطایبه و شوخی میکنند و آنها را به نام کوچک صدا میکنند؛ اینها همه نشان از این دارد که به نحوی میخواهند اهمیت خبرنگاران و اهالی رسانه را به مدیران زیر مجموعه و مدیران دستگاههای اجرایی تاکید کنند.
انتصاب مشاور رسانه هم یکی دیگر از مصادیقی است که نشان میدهد جایگاه رسانه و روابط عمومی برای استاندار مهم است و این موارد نباید از نظر وزارت کشور به عنوان نهاد بالادستی استانداریها دور بماند.
کدام استانداران رسانهای نیستند؟!
استاندارانی که خبرنگاران نمیتوانند به راحتی با آنان ارتباط برقرار کنند، استاندارانی که با مدیر کل روابط عمومی (یا معاون روابط عمومی) ارتباط روزانه ندارند، استاندارانی که روابط عمومی و خبرنگاران روابط عمومی را با خود در مراسمات و ... همراه نمیکنند؛ استاندارانی که به موضوعات نرمافزاری و سختافزاری روابط عمومی استانداری توجه نمیکنند؛ استاندارانی که معتقدند «رسانه» یعنی «حاشیه» و هر چقدر از رسانهها دور باشند از حاشیه دور هستند؛ استاندارانی که فکر میکنند فقط آن زمانی که آنها تشخیص میدهند اهالی رسانه باید در دسترس باشند، استاندارانی که فقط صدا و سیما را رسانه میدانند، استاندارانی که برنامههای حمایتی مالی و معنوی برای خبرنگاران ندارند، و یک فهرست بلند و بالا از بیتوجهی استانداران به رسانه و روابط عمومی از مصادیق بارز غیر رسانهای بودن استاندار است.
متأسفانه در تمام دولتها چنین استاندارانی بودهاند، در این دولت هم هستند و در دولتهای آینده هم خواهند بود. اما بهجاست اگر وزیر کشور به این استانداران تذکر بدهد، به این دلیل که استاندار وظیفه دارد ستون خیمهای باشد که دولت در هر دورهای بنا میکند و باید به مردم در مورد کارهایش اطلاعرسانی کند، پس استاندار باید به عنوان عمود خیمه، در دسترس خبرنگاران باشد.
استاندار رسانهای؛ مدیران ستادی و اجرایی رسانهای
برخی از مدیران دستگاههای اجرایی معتقدند که روابط عمومی جایی برای تبعید برخی کارمندان خسته، شل، کمتوان، بیانگیزه و ... است. و نهایت توقعی که از روابط عمومی دارند، نصب پردههای مناسبتی و ... است. اما اگر استاندار اهل رسانه باشد، میتواند مدیران دستگاههای اجرایی را هم ترغیب کند که حتی به اجبار نگاه متفاوت به رسانه و روابط عمومی داشته باشند. متأسفانه در استانها، مدیران متعددی هستند که اصلا اعتقادی به رسانه و روابط عمومی ندارند، و برای روابط عمومی افرادی را به عنوان مدیر به کار میگیرند که هیچ نسبتی با رسانه و ارتباطات و روابط عمومی ندارند.
استانداران برای مدیران رسانهای امتیاز قائل شوند
شایسته است مدیر ستادی یا اجرایی اگر رفتار درستی با رسانهها دارند و اطلاعرسانی و شفافیت را سرلوحه کار خود قرار میدهند مورد تشویق استانداران قرار گیرند. اگر هم رفتار درست رسانهای (رفتار درست رسانهای با اخلاق فردی متفاوت است اگرچه در طول آن قرار دارد) ندارند و جامعهی خبر این را به استاندار انتقال میدهند حتما مدیر مورد نظر مورد نکوهش و سرزنش استاندار قرار گیرد و حتی با او برخورد شود. اطلاعرسانی رویدادهای استان، در نهایت به دمیدن روح شادی و نشاط و امید در کشور میانجامد و مدیری که حاضر به اطلاعرسانی نیست، در واقع آگاهانه یا ناآگاهانه نمیخواهد کشور در این مسیر قرار گیرد.
مدیر مسئول